نخستین نگاهی که ما را به هم دوخت
نخسیتن سلامی که در جان ما شعله افروخت
نخستین کلامی که دلهای ما را
به بوی خوش آشنایی سپرد و به مهمانی عشق برد
دو آوای تنهای سرگشته بودیم
رها در گذر گاه هستی
به سوی هم از دور پر گشودیم