جای انگشتهای دستت رو صورتم حک شده انگار
من که جز شادی و خوبی واسه تو چیزی نخواستم
برای خنده رو لبهات از همه جونم گذاشتم
حالا جز صدای سیلی تو گوشم چیزی نمونده
توی دلهامون جز کینه چیز دیگه ای نمونده