. صدای سکوت .

. صدای سکوت .

/ دست نوشته ها و شعرهای یوسف سلیمی نمین /
. صدای سکوت .

. صدای سکوت .

/ دست نوشته ها و شعرهای یوسف سلیمی نمین /

انتظار...

 

آغوشم را باز کرده ام و منتظر...

منتظر که ...!

نمیدانم، عشق، خدا یا مرگ؟؟؟

عشق اشکانم را جاری می سازد و قلبم را مملو از دردی قریب ...

با مرگ آشنایم اما بیم سختی راه و کمی توشه دودلم کرده است ...

خدا را می خواهم، با دیده ای گریان و با دلتنگی صدایش می زنم.

در آغوشش می گیرم، با دستانش صورتم را نوازش و اشکهایم را پاک می کند.

به او می گویم دستش را روی قلبم بگذارد تا کمی آرام شود.

آآآآه... بغض سنگینم درآغوشش می ترکد.نفس عمیقی می کشم.

می بوسمش و ...

.... و تمام!!!