. صدای سکوت .

. صدای سکوت .

/ دست نوشته ها و شعرهای یوسف سلیمی نمین /
. صدای سکوت .

. صدای سکوت .

/ دست نوشته ها و شعرهای یوسف سلیمی نمین /

به مناسبت سالگرد استاد احمد شاملو

شب‌
سر‌اسر
زنجیرِ زنجره‌ بود
تا سحر،

سحرگه‌
بناگاه‌ با قشعریره‌‌ى‌ درد
در لطمه‌‌ى‌ جان‌ِ ما

جنگل‌
‌از خو‌اب‌ و‌اگشود

مژگان‌ِ حیر‌ان‌ِ برگ‌‌اش‌ ر‌ا
پلک‌ِ ‌آشفته‌‌ى‌ِ مرگ‌‌اش‌ ر‌ا،
و نعره‌‌ى‌ِ ‌ازگل‌ِ ‌اره‌‌ى‌ِ زنجیر‌ى‌

سرخ‌
بر سبز‌ى‌‌ى‌ِ نگر‌ان‌ِ دره‌
فرو ریخت‌.
[]

تا به‌ کسالت‌ِ زردِ تابستان‌ پناه‌ ‌آریم‌

دل‌شکسته‌
بترک‌ کوه‌ گفتیم‌.

شرح حال صادق هدایت به قلم خودش


من همان قدر از شرح حال خودم رم می کنم که در مقابل تبلیغات امریکایی مآبانه.  آیا دانستن تاریخ تولدم به درد چه کسی می خورد؟ اگر برای استخراج زایچه ام  است، این مطلب فقط باید طرف توجه خودم باشد گرچه از شما چه پنهان، بارها از منجمین مشورت کرده ام اما پیش بینی آن ها هیچ وقت حقیقت نداشته. اگر برای علاقه ی خوانندگانست باید اول مراجعه به آراء عمومی آن ها کرد چون اگر خودم پیش دستی بکنم مثل این است که برای جزییات احمقانه ی زندگیم قدر و قیمتی قایل شده باشم به علاوه خیلی از جزییات است که همیشه انسان سعی می کند از دریچه ی چشم دیگران خودش را قضاوت بکند و ازین جهت مراجعه به عقیده ی خود آن ها مناسب تر خواهد بود مثلا اندازه ی اندامم را خیاطی که برایم لباس دوخته بهتر می داند و پینه دوز سر گذر هم بهتر می داند که کفش من از کدام طرف ساییده می شود. این توضیحات همیشه مرا به یاد بازار چارپایان می اندازد که یابوی پیری را در معرض فروش می گذارند و برای جلب مشتری به صدای بلند جزییاتی از سن و خصایل و عیوبش نقل می کنند.
از این گذشته شرح حال من هیچ نکته ی برجسته ای در بر ندارد نه پیش آمد قابل توجهی در آن رخ داده نه عنوانی داشته ام نه دیپلم مهمی در دست دارم و نه در مدرسه شاگرد درخشانی بوده ام بلکه بر عکس همیشه با عدم موفقیت رو به رو شده ام. در اداراتی که کار کرده ام همیشه عضو مبهم و گمنامی بوده ام  و روسایم از من دل خونی داشته اند به طوری که هر وقت استعفا داده ام با شادی هذیان آوری  پذیرفته شده است  روی هم رفته موجود وازده ی بی مصرفی قضاوت محیط درباره ی من می باشد و شاید هم حقیقت در همین باشد.
                       

بد نیست بخونید....


با پوزش از دوستان و خوانندگان این وبلاگ

من اصلا دوست نداشتم از سیاست وشرایط حاکم بر جامعه چیزی بنویسم

اما امروز صبح وقتی از خانه به محل کارم می رفتم چیزهایی دیدم و شنیدم که دلم طاقت نیاورد نگویم.

هماطور که می دانید امروز مراسم تشیع جنازه ی 300 شهید بود که از میدان هفت تیر که محل کار من آنجا است هم عبور میکرد.

وقتی آن صحنه ها را دیدم احساس بدی به من دست داد و از خودم و جامعه ام بدم آمد

چند ماشینی که شهید ها روی آنها بودند جلو حرکت می کرد ودور آنها خیلی شلوغ نبودو جمعیت اصلی که همه برادران و خواهران بسیجی بودند دور ماشینی که شعار می داد جمع شده بودند و به بهانه ی این شهیدان به همه فحش و لعنت می دادند.

یکی از شعارهای آنها که خنده و در عین حال عصبانیت تمام مردم را در بر داشت را می نویسم تاخود شما قضاوت کنید...

  ای مرد غیرتت کو.... حجاب همسرت کو .... عفت دخترت کو

 

دیگه چیزی نمی گم چون دنبال دردسر نمی گردم....

فروهر....

 
                       
دین زرتشت دین باستانی ما ایرانی هاست ، پس بد نیست با دین نیاکان خودبیشتر آشنا شویم.

در آغاز به تفسیر نماد زرتشت یعنی فروهر توجه کنید:

 

1-     چهره ی سالخورده و نورانی فروهر، یادآور بهره گیری از تجربه ی پیران خردمند است.

2-     دست فروهر رو به سوی جلو است تا آرمان انسان همواره به سوی پیشرفت وبالندگی باشد.

3-     حلقه ی دست فروهر جلوه گاه آیین مهر ونشان پیمان انسان با خداوند در پیوستن به اشویی است.

4-     بال فروهر سه قسمت دارد که تا فرا گیری هومت، هوخت، هورشت یعنی: اندیشه، گفتار وکردار نیک را به انسان سفارش کند.

5-     حلقه دور کمرفروهر،نشان وارستگی انسان از امیال ناهنجار ونیروی پروازاو به سرچشمه ی خورشید است.

6-     دو رشته ی آویخته در پایین، نشان پیوستن به سپنته مینو(منش پاک) و پشت سر گذاشتن انگره مینو (منش پلید) است.

7-     قسمت زیر بال فروهر نیز سه قسمتی است تا نفرت انسان و زیر پا گذاشتن دژمت، دژوخت، دژورشت را یاد آوری کند یعنی هر فرد باید اندیشه، گفتار و کردار ناپاک را از خود دور سازد.