چه گرد و خاکی نشسته بر صدای سکوتم...
دی ماه گذشته!! انگار همین دیروز بود که نوشتم: غربت باران ...
چقدر دلم برای صدای مرحوم شکیبایی. نه نه.مرحوم نه! از همه ی زنده ها زنده تره...
خسرو ی عزیز دلم برای صدات تنگ شده بود . سلاممم... حال همه ی ما خوب است....
حس عجیبی بهم دست داد از خوندن صدای سکوتم تو این چند سال.بعضی هاش خیلی بیگانه شده برام...
و دوباره:
چه کسی صدای سکوتم را می شنود.....