. صدای سکوت .

. صدای سکوت .

/ دست نوشته ها و شعرهای یوسف سلیمی نمین /
. صدای سکوت .

. صدای سکوت .

/ دست نوشته ها و شعرهای یوسف سلیمی نمین /

امروز روز بدی بود..............

 

مادری جگر گوشه اش را از دست داد

پدری بخاطر برگشت خوردن چک به زندان رفت

کودکی یتیم شد

زن ومردی از هم جدا شدند

خانواده ای گرسنه سر بر بالین نهاد

جوانی معتاد شد

زن جوانی بیوه شد

جوانی از خواستگاری ناکام بازگشت

مادر بزرگی به خانه ی سالمندان برده شد

دختری خود سوزی کرد

دانشجویی خود را حلق آویز کرد

پای کارگری شکست

مادری زمان زایمان از دست رفت

محصلی از درسی نمره نگرفت

خانه ای در آتش سوخت

عاشقی..............

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 5 خرداد 1382 ساعت 01:42 ق.ظ

یه ذره شعرت بوی پیری میده
سعی کن امیدوار باشی
خوب عزیزم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد